اسم ...
یوسف قصه شهید شد
لای این پیرهن پاره
قصه ی شنگول و منگول
گرگ مهربون نداره !
عبدالجبار کاکایی ( هرچه هستم از تو دورم )
اسم ...
عاشق اسم تو بودم
محو قاب عکس سادت
به خیال تو خوابیدن
واسه شبهام شده عادت
میام از دیار نسلی
با دلای سختر از سنگ
هم صدای تو میشم من
توی این جاده ی دلتنگ
چه قشنگه زیر بارون
گرم دستای تو باشم
میخوام عاشقت بمونم
غرق حرفای تو باشم
از تو یه ترانه ساختم
توی خواب و توی رویام
دلمو بردی پریزاد
تو یه اسمی واسه دنیام
موفق باشید
امیرحسین - زمستان ۱۳۸۸
پ ن ۱ : می مانم تا دنیایم بماند ...
پ ن ۲ :!ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ!
+ نوشته شده در ۱۳۸۸/۱۱/۱۳ ساعت توسط امیرحسین کاکایی
|